قدس آنلاین-سال هاست دغدغه مندان انقلاب و مراکز و هستههای جبهه انقلاب، دم از گسست نسل میزنند و نگران آنند که داشتهها و گوهرهای نهفته در نهان انقلاب، به دست نسل نو نرسد. بارها گفته شده حافظه تاریخی نیروهای انقلاب ضعیف شده و گذشته نیروهای همتراز خود را به یاد نمیآورند. چند صباحی است بچههای انقلاب متوجه شدهاند که تکنوکراتها چگونه اصرار داشته و دارند کنتور بچههای انقلاب را صفر کنند. کنتورشان صفر شود تا یادشان نیفتد که جهاد سازندگی چگونه رخ داد؛ جهاد دانشگاهی چه کرد؛ نهضتهای آزادیبخش چه بودند؛ نهضت سوادآموزی چگونه اوج گرفت؛ خودکفایی چگونه ۱۰ ساله ره ۱۰۰ساله پیمود؛ تا از این رهگذر نتوانند برای امروز و در عرصه جهاد پیشرفت، جهاد علم و فناوری، جهاد تولید ملی، جهاد فرهنگی، جهاد اندیشه ورزی و جهاد سبک زندگی، راه خود را پیدا کرده و بارهای زمین مانده آرمانهای انقلاب را بر دوش کشند.
اما در هنگامهای که علی رغم بروز این خودآگاهی نسبی، ستادها همچنان تعطیل و قرارگاهها همچنان مختل و نیروهای موثر همچنان پکر بودند، مردی از جنس جهاد، برخاست تا یادگارهایی را که از حرکتهای جهادی از سال ۵۸ در قلب و فکر خود زنده نگهداشته بود، به دامان نسل جدید بسپارد.
مهندس حاج حسینعلی عظیمی، مردی است از معدود مردان میدان جهاد، که زمانه و زمینهاش را شناخته و همچنان زنده و پرحرکت رو به آینده حرکت میکند. ذکر زندگینامه منحصربفرد «حاجی عظیمی»، بویژه تجربههای آتش به اختیارش پس از جنگ ـ که خیلیها سبک زندگی جهادی را به خاطره تبدیل کردند و صرفاً در شب شعرها و لب اروندرود یادش میافتادند ـ در این مجال نمیگنجد.
عظیمی توانست آتش جهادسازندگی را پس از اضمحلالش به دست تکنوکراتها زنده نگهدارد. او که تفکر جهادی را عمیقاً در خود حفظ کرده و هرجا بوده و هر کاری کرده در مسیر مستقیم احیای الگوی جهادی انجام داده است، معتقد است پیشرفت در تمام وجوهش جز با الگوی تفکر و فرهنگ و مدیریت جهادی رخ نخواهد داد. از این رو همزمان که در تهران در کنج مؤسسه فرهنگی سنگرسازان بی سنگر، به تولید آثار فرهنگی و هنری در باب الگوی جهادی همت میگماشت، با اشتیاق و علاقه خود دشتهای همچنان مظلوم خوزستان را در مینوردید تا ضمن احیای اراضی وسیع کشاورزی آنجا، با پدیده ریزگردها که محصول توسعه تکنوکراتی است، مبارزه کند. همچنین همزمان در گعدههای متعدد جوانان مؤمن فرهنگی شرکت میکرد تا انبوه پرسشها و ابهامها و مسائل مستحدثه خود را در زمانی که هیچ اتاق فکری به این موضوع همت نمیگماشت درباره الگوی جهادی پاسخ گوید. همزمان با همه اینها با علاقه و اصرار وافر خود، به دفاتر مطالعاتی حوزه علمیه قم نیز سر میزد و حوزه را در خصوص ورود به اقتصاد مقاومتی و الگوی پیشرفت، تشویق و تحریک میکرد. همه اینها در شرایطی بود که یک پای مهندس عظیمی دایماً در بیمارستان بود و هر از چندی، با شیمیایی به یادگار مانده از دفاع مقدس و عملیات فاو دست و پنجه نرم میکرد.
عظیمی یک تنه نشان داد کار جبههای یعنی چه. یک تنه ثابت کرد هم میتوان یک متفکر راهبردی بود و هم یک چریک عملیاتی. یک تنه و در حد بضاعت خود، به این رهنمود رهبری عملاً وفادار بود که کار را به دست جوانان بسپارید.
عظیمی از این پس باید همچون باغبانی پیر، به نهال هایی که در زمین حرکتهای جهادی نسل نو انقلاب کاشته، سرکشی نماید و بوستان نوظهور حرکت جهادی انقلاب را به نظاره بنشیند.
نظر شما